![]()
جور واجور خدایا.... حالتون چطوره؟؟؟؟
چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, :: 3:2 PM :: نويسنده : مهرناز
انقدر به مردم این زمانه بی اعتمادم.... چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, :: 2:59 PM :: نويسنده : مهرناز
قراره یه میدون بنام من بزنن... چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, :: 2:55 PM :: نويسنده : مهرناز
بی نمک ترین مکان جهان احتمالا “دسـت من” است …
به دنبال ویلچرى هــستم براى روزگـــار !..
قصه از آنجا شــروع شد که... آزادی لخت گشتن در خیابان نیست..... آزادی گشت زدن با دوست دختر و پسر نیست.... آزادی یعنی تو کافر هستی ولی به دین من احترام میگذاری... آزادی یعنی یکی در خیابان بی حجاب یا با حجاب بود تو تمسخرش نکنی.... آزادی یعنی تو پیکت را پر میکنی و من نمازم را سر وقت میخوانم.... حالا فهمیدی آزادی یعنی چه؟؟؟
دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, :: 3:33 PM :: نويسنده : مهرناز
بکـــــارت را درست بخوان...!!! یک بار دیگر... اینگونه برایت تفســــــــیر کرده اند یعنی: صاحبش بکـــــــاره تو می آید....! چون هنوز این یکی را امتحان نکرده! اما وقتی بکـــــــــارت را از اوم گرفتی دیگر او بـکــــــــارت نمی آید!!!! چون دیگر امتحــــــــانش کرده ای..... میروی ســــــــــــراغ دیگری که بـکــــــــارت بیاید. اینها افتخــــــــــار نیست بدبخت.... اینها عقده های تو می باشد....!!
عقـــــــــــــــــــــــده میفهمی؟؟؟؟ راســــــــــــتی بدان یکی هم هست که بکـــــارت رســــــــــــیدگی کند.... به سلامتی نسل من و تو که دیگه خسته شده از بس....! دزدکی حرف زد.... دزدکی در آغوش گرفت..... دزدکی عشق بازی کرد..... دزدکی دوست دادشت... خسته شد.... خسته انگـــــ فاحشگـــــی میزنند... به دخــــــتری که رژ قـــــــرمـــــــز میزند! انگ ســـــــوســــــول میزنند... به پســـــری که طبق مد لباس مـــی پوشـــــــد! اینجـــــــا ایــــــــران است قضـــــاوت کردن کــــــار من و توســـــــت.....!!!
در شهر من بکارت همان پرده ی نقره ای داخل سیگار است پاره که شود....! هرکس هوس میکند به تو دست درازی کند باید برای سوختن و تمام شدن آماده باشی به زودی دور می اندازنت حتی همان کسی که خودش بسته را باز کرده است..
دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, :: 2:44 PM :: نويسنده : مهرناز
باید به بعضی از پسر ها گفت: آهای پسر.... حواست باشه...! این دختره که بهت دل داده خیلی ها در آرزوی پا دادنش هستند لیاقت داشته باش.
مردم جوری حرف می زنند که گویی همه چیز را میدانند اما اگر جرات داشته باشی و سئوالی بپرسی آنها هیچی چیز نمی دانند . . .
دوستان لطفا نظر یادتون نره... به قول یکی مثل این میمونه که فاتحه برداری ولی فاتحشو نخونی این انصافه؟؟؟؟؟؟؟ عایا میدانید: ایران بزرگترین تردمیل دنیاست؟ هرچقدر بدویی بجایی نمیرسی .........
یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:, :: 11:24 AM :: نويسنده : مهرناز
در مملکتی که فقط دولت حق حرف زدن دارد
هیچ حرفی را باور نکنید دکتر علی شریعتی گفت کسی دوستم ندارد …! گفت : کسی دوستم ندارد . میدانی چقدر سخت است . این که کسی دوستت نداشته باشد ؟ تو برای دوست داشتن بود که جهان را ساختی حتی تو هم بدون دوست داشتن …….! خدا هیچ نگفت . گفت به من نگاه کن ! ببین چقدر چندش آورم است . چشم ها را آزار میدهم . دنیا را کثیف میکنم . آدم هایت از من متنفرند مرا نمیخواند زیرا من با اون ها متفاوتم تفاوت جرم من است . خدا هیچ نگفت . گفت : این دنیا فقط مالیکرنگ هاست . مال گل ها و پروانه ها ، مال قاصدک ها ، مال من نیست . خدا گفت : چرا مال تو هم هست . دوست داشتن یک گل ، دوست داشتن یک پروانه یا قاصدک کار چندان سختی نیست . اما دوست داشتن یک تنهای متفاوت ، دوست داشتن تو کاری دشوار است . دوست داشتن کاری است آموختنی ، و همه رنج آموختن را نمی برند . ببخش کسی را که تو را دوست ندارد . زیرا که هنوز مومن نیست . زیرا که هنوز دوست داشتن را نیاموخته . او ابتدای راه است . مومن دوست دارد . همه را دوست دارد . زیرا همه از من است . و من زیبایم . چشم های مومن جز زیبا نمیبینند . زشتی در چشم هاست . در این دایره هر چه که هست نیکوست . آن که بین آفریده های من خط کشید ، شیطان بود . شیطان مسئول فاصله هاست . حالا قشنگ کوچکم نزدیک تر بیا و غمگین نباش . قشنگ کوچک حرفی نزد و دیگر هیچ گاه نیندیشید که نازیباست .
من آمده ام که با تو راهی بشوم آنی که تو از دلم بخواهی بشوم دریا بغلم کن! بغلم کن دریا! می خواهم از این به بعد ماهی بشوم
حوا که باشی بعضی ها هوا برشون میدارد که آدمند |
|||||||||||||||||
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
|
|||||||||||||||||
![]() |